نمونه هایی از کار ترجمه در تاریخ جامع و معاصر

-احمد شوقی و شعرش:

الف-اختلاف نظرها پیرامون شعر شوقی: از بین نسل گذشته ی ادبای عرب از نظر شهرت گسترده و احترام پردامنه کسی همچون شوقی بهره نبرده است. ابزار شهرت برای این شاعر با سرشاری زاید الوصفی فراهم آمد و تمام دهان ها سروده های احترام و تحسین از بهرش بخواندند، و برای او میسّر شد که در والاترین جایگاه از جهت بزرگداشت مردم و عامه‌ی اهل ادب جای بگیرد؛ تا اینکه نهضت از قنداق هایش بیرون آمد و پس از شوقی شعرای بزرگی به نبوغ رسیدند، و نقد نزد ما بر اساس نور ارزش های جاودان شکوفا گردید، و معیارهای ثابت برای آن جهت آزمودن آثار ادبی و ریشه یابی آنها به تکامل رسید. در این شرایط، کشمکش به علت تضاد آرا پیرامون أمیرالشعرای دیروز در گرفت، و آشکار گردید که گسترش و انتشاری که (راجع به شهرت شوقی) آغاز گردید نباید همواره به شعر موفّق و والای او پیوند بزنیم، همچنانکه برخی از ناقدان ما همچون عقّاد و مازنی و دیگران نه تنها از ستایش بی حد او روی برگرداندند بلکه بالاتر از این علیه او سخت بتاختند و یکی از آنها مجسمه ی سفالینی که برای او خوانده شده است را درهم شکست، جز اینکه ما یقین داریم که شوقی همچنان به عنوان برجسته ترین نام از نام های آخرین دوره ی پیش از ما بوده است، و نام این شاعر به عنوان بهترین نماینده ی مرحله ی نخست نهضت جدید باقی خواهد ماند. ممکن است آنچه حمیّت موقّت آن را برافراشته است فرو بریزد، اما اثرش محو نخواهد شد. جاودانه است و ارج شاعری او امکان انکارش نیست.

و آثارُ الرِّجالِ، إذا تَناهَت   إلی التّاریخِ خَیرُ حاکِمینا

آثار مردان وقتی به تاریخ بپیوندد، آن بهترین داور(در این باره) خواهد بود.

عمر أبوریشه

بدین‌گونه شاعر را می بینیم که قهرمانی ابراهیم هنانو را تمجید می کند و جهاد او را زنده کردن تاریخ پر افتخار می داند و راهی به سوی عظمت جدید. با او پیمان می بندد که جهاد پی‌گرفته می شود تا که کشور عزّتش را بازبیابد. این همه با اسلوبی حماسه آمیز و با بیت ها و قافیه‌هایی که بر تیغ قلمش بسان نیزه ها در دست تک سواران قهرمان می جنبند.

هنگامی که أمین البستانی کشته شد(در سفری که به دریا کرد و بازنگشت) شاعر احساس کرد که شرق ستونی از ستون هایش را از دست بداد پس غم شدیدی بر او مستولی گشت و بابت از دست رفتن این مرد بزرگوار و از دست دادن چنین شخصی که از جهت کار و تلاش و اجرای طرح ها گوش دنیا را پر کرده بود به شدّت متأسّف شد و گفت:

کیفَ یَرتَدُّ عَن مَداه مُرادُه   وَ عَلی مَلعَبِ الخُلودِ طِرادُه

چگونه اراده اش از هدفش باز گردد، در حالی که اکنون تاخت و تازش میدان جاودانگی گشته است؟

فَارسٌ نازلَ اللیالی فَعَزَّت   بِالتّلاقي جِیادُها و جِیادُه

تک سواری که به نبرد روزگار رفت و اسب های دو رقیب از شکست دادن هم باز‌ماندند.

ما دَرَت في الزَّحامِ أیُّهما   أغزرُ فَیضاً عِنادُها أم عِنادُه

در این گیرودار، روزگار، ندانست که سرسختیش یا سرسختی(بستانی) نیرومندتر است؟

او به حماسه ی مجد و کار پر افتخار ادامه می داد و ابیات را پر عزّت و گسترده افق می‌کرد، ابیاتی که اهدافی تخیّلی و تصویری عمیقی دارند. او نشان می دهد که در اخلاق بستانی چه آرمان هایی بوده است و او چقدر بزرگمنش(زندگی کرده است) و بر کارها هرچند پر وسعت بوده است تسلّط داشته است و عزمش چه نفوذی داشته است؛ هرچند شرایط شدید، و خطرها بزرگ بوده است:

ضَاربٌ مُطلقُ الأعِنّةِ في الأرضِ   تَدانت جِبالهُ وَوِهادُه

لگام ها را در سیر و سفرِ زمین آزاد بگذاشت و کوه ها را با دشت ها وصل بنمود.

أورَقَ الرَّملُ في مَساحبِ رُدنیهِ   فَناجَی مُخضَّلَّه مَیّادُه

ماسه در دستانش به برگ و بار نشست و (شاخه) ی منعطفش با طراوت گردید.(کنایه از خیر و برکت و بازدهی ممدوح)

وَنما الخَیرُ في الرَّکابِ فَکا   نت کُلَّ أیامِ دَربِهِ أعیادُه

خیر و برکت در رکاب هایش افزون گشت و (چنین شد) که همه ی روزهای مسیرش روزهای مبارکش گردید.

و بدین گونه شاعر را می یابید که در کارها و نزد مردان، به دنبال عظمت و قهرمانی است و از شعر خود حماسه هایی قومی و میهنی می سازد، و متناسب با عظمت صحنه ها و آرزوها نظم آفرینی می‌کند؛ در بوق خود نغمه ای سر می دهد که به ندرت معانی و تصویر ها و موسیقیش دگرگون می شود، و گاهی با ابتکاراتی تکان دهنده و شطحاتی خیالی و حیرت‌آور(خواننده) را غافلگیر می کند.

۲-شاعر وصف:

۲-۱-ابوریشه از تواناترین توصیف گران در دقّت نظر و گسترده ترین آنها در آفرینش تصویر و دورترین آنها از جهت هدفمندی است. بخش اعظم توصیفات او صحنه هایی است که با نفس بزرگش همنوایی دارد؛ همان که خیال گسترده اش در آنها می تواند اوج بگیرد. او معبد کاجوراو و اوگاریت و لبنان و اورست و کوباکبانا و عقاب و ژان دارک …را توصیف نموده است، و این اضافه بر قطعه های توصیفی فراوانی است که اینجا و آنجا در قصاید مختلفش می بینیم. وصف نزد این شاعر عبارت از نمایش صحنه هاییست در چارچوب خیال‌پردازی پرحجمی که نشانه های قدرت مادّی یا معنوی را به گونه ای بی نظیر ابراز می‌کند؛ شاعر،(صحنه ها را) در پیش روی خواننده پرت می کند به گونه ای که در وسعت و امتداد و هدف، شگفت انگیزند؛ صحنه هایی که با زیبایی ابتکار آمیز و غیر مترقبه بودنشان و تپش گویایشان و جلال و شکوهشان دل را می شکنند. در این صحنه ها روحیه ی شاعر و شخصیّت رفیع و متعالیش نفس می کشد.

خرید کتاب تاریخ جامع و قدیم ادبیات و زبان عرب – جلد اول

خرید کتاب تاریخ جامع و معاصر ادبیات عربی حنا الفاخوری

دیدگاهتان را بنویسید